آرایش جدید جناحها در برابر هم و در رویارویی با مردم

 

    

 شکست برنامه ی سیاسی و اقتصادی خامنه ای که پیش برنده آن جناح سپاهی ــ نظامی به رهبری احمدی نژاد بود، جز فقر و فلاکت، تحریم های بنیاد برافکن، دزدی و غارت اموال ملی و سرکوب هر نوع ندای حق خواهی ثمره دیگری در بر نداشت. نتایج فاجعه بار این سیاست‌ ضد بشری و جنایت کارانه جامعه را به آستانه فروپاشی اقتصادی کشاند بطوری که همه جناحهای نظام را به تسلیم جمعی در مقابل دول امپریالیستی واداشت. حسن روحانی از نتایج این تسلیم به نفع خود بهره برداری می کند و با فرا افکنی سعی می‌کند زمینه ی مناسبی را برای تبلیغات خود فراهم سازد. او در عین حال توانسته است تصویر پر آب و تابی از بازار هفتاد و پنج میلیونی ایران و مساعد بودن آن برای سرمایه گذاران خارجی در سفرهای خود به خارج ارائه دهد و گروه‌های مختلفی از سرمایه گذاران را به سفر به ایران تشویق کند. پس از شرکت رنو، سه شرکت دیگر خود روسازی فرانسوی آمادگی خود را برای سرمایه‌گذاری اعلان کردند، سهام پژو پنج در صد افزایش پیدا کرد و شرکت های دیگری چون توتال و بریتیش پترولیوم نیز به همان اندازه علاقه نشان دادند.

     باوجودی که در نظام تحت ولایت مطلقه خامنه ای هیچ مقامی حق ندارد بدون اجازه ی او قدم از قدم بردارد و تماس گیری های پی در پی حسن روحانی و هیات همراه او در سفرهای خارج با بیت رهبری جهت پیش برد مذاکرات با پنج بعلاوه یک، این قضیه را به نحو رسوا کننده ای به نمایش گذاشت، جناح محافظه کاران در مخالفت با او از پا ننشسته است و به شیوه های گوناگون به مخالفت با او ادامه می دهد، در عین حالی که مشخص شده است که حاکمیت بیش از یکسال است که در مذاکرات پشت پرده همه ی قرار مدارها را با دول امپریالیستی گذاشته و خامنه ای اجازه انجام مذاکرات را به روحانی داده بود. ( ۱ ) موفقیت نسبی سیاسی روحانی در خارج، جناح مقابل را که هم در انتخابات ریاست جمهوری مجبور به عقب نشینی شد و هم در سیاست اتمی با غرب شکست خورد را به موضعگیری های متناقض و گاه هیستریک واداشته است. موفقیت نسبی روحانی در خارج به نفع کیست و آیا روحانی در داخل میتواند در حوزه سیاسی و اقتصادی موفقتی کسب کند؟

     دستگاه رهبری و مجموعه طرفداران آن سخت در تلاشند تا به توده ی گوش به فرمان خود بقبولانند که در بر همان پاشنه ی بازو نشان دادن به غرب می‌چرخد و خامنه ای هم  پیشاپیش در سخنرانی خود در مورد راهپیمایی ۲۲ بهمن نوید آنرا داد و سپاهیان هم در آن روز با شلیک یک موشک دور برد و کشاندن همه دستگاههای ریز و درشت حاکمیت، دولت و حتی دانش آموزان به خیابانها پشت خلیفه را خالی نگذاشتند. روز چهارشنبه ۱۶ بهمن ماه همین محافظه کاران افراطی گفتگوی رئیس جمهور با مردم را یک ساعت و نیم به تأخیر انداختند و حسام الدین آشنا، مشاور رئیس جمهور، در باره آن‌ها گفت: « تند روها در کار دولت سنگ اندازی می کنند. آزاد سازی فضا برای هنرمندان در دستور کار دولت است. » ( ۲ )، دوره کردن محمد جواد ظریف، وزیر خارجه، در تظاهرات روز ۲۲ بهمن و سردادن شعار « مرگ بر آمریکا » ، سخنرانی ضد آمریکایی و ضد اسراییلی علی لاریجانی در مراسم رسمی جشن تصویب قانون اساسی تونس و در نتیجه ترک جلسه از سوی هیات آمریکایی ( ۳ ) و حمله شدید مصباح یزدی در حسینه « امام خمینی » قم به روحانی و دروغ‌ گو نامیدن او و تلاش جهت بی‌اعتبار جلوه دادن برنامه‌های روحانی با جملاتی چون :

    « این رفاهی که به شما وعده می‌دهند دروغ است و به آن نخواهید رسید، اگر هم برسید به چه قیمتی! عزت مردم را می فروشید، خون های هزاران شهید را که در طول این سه دهه ریخته شده به باد می‌دهید تا اینکه چند روزی چند دلاری که پول‌های خودتان است را به شما بازگردانند. زهی خیال باطل. » ( شرق دیلی )  این‌ها همه توضیح دهنده ی بخشی از در گیری های جناحهای رقیب است. موضع گیری خامنه ای که در‌واقع موضع همه ی جناههای امنیتی ـ نظامی هم هست، دوپهلو، ریاکارانه و بیش از آنکه نشان از قدرت باشد حاکی از استیصال سیاسی اوست. او از یک سو به آمریکا حمله می‌کند و می گوید:

    « ملت ایران مذاکرات اخیر و اظهار نظرهای بی ادبانه آمریکایی ها را زیر نظر داشته باشد، تا دشمن را به خوبی بشناسند. » و از دیگر سو ادامه می دهد: « دولت چند ماهی بیش نیست که مسئولیت را به عهده گرفته است، باید به مسئولان فرصت داده شود که کارها را با قدرت به پیش ببرند، ضمن آنکه منتقدین باید در قبال دولت با شرح صدر بر خورد کنند. »

    همه ی این ها حاکی از تناقضات و سردر گمی های دستگاه رهبری و تند رو های حامی اوست.

    رویکرد روحانی در حوزه ی سیاسی هم سیاست دو پهلو و به نعل و به میخ زدن است. او در یک جا فضای باز را مطرح میکند و می گوید:

    « چرا دانشگاهیان سکوت می‌کنند ؟ …. برخی از افراد دانشگاه و دانشجو را یک تهدید می‌دانند ولی دولت تدبیر و امید چنین چیزی را نمی‌پذیرد بلکه معتقد است دانشگاه راه حل است نه مساله. … برخی چکاره اند که خود را متولی همه چیز می دانند؟ … بگذارید محیط باز ایجاد شود..... دست بردارید از کارهای جناحی و حزبی، کمی به فکر مردم و کشور باشیم. به فکر آینده باشیم. » (  ۴ )

     روحانی در حالی از استادان می‌پرسد که : « چرا فریاد نمی زنید؟ چرا وارد میدان نمی شوید؟ » که حتی استادان ملی ـ مذهبی ای چون دکتر محمد ملکی، رئیس پیشین دانشگاه تهران، در اثر فشار نیروی های امنیتی فریاد اعتراضش، به حق، بلند شده است، هنوز از آزادی زندانیان خبری نیست، حتی افرادی چون موسوی، کروبی و رهنورد هم هنوز در حصر بسر می برند، صدها زندانی سیاسی حتی از ابتدایی ترین امکانات درمانی محرومند و در دوره کوتاه صدارت او اعدام بیش از چهار صد زندانی گزارش شده است. روحانی در شرایطی « روحیه سقراط وار » طلب می‌کند که بر اساس گزارش « سازمان گزارشگران بدون مرز » ایران به لحاظ آزادی مطبوعات در میان ۱۸۰ کشور جهان ردیف ۱۷۳ جدول در کنار کره شمالی و اریتره قرار دارد و معاون فرهنگی وزارت ارشاد از کانون نویسندگان ایران می‌خواهد که برای فعالیت مجدد « پوست اندازی » کند، آن هم در شرایطی که هنوز پس از گذشت ۳۵ سال کانون نویسندگان ایران که جز خواست آزادی بدون حصر و استثناء خواست دیگری نداشته و حتی طی این مدت به آن اجازه نداده‌ اند جلسات صنفی مستقل خود را آزادانه بر گذار کند، باید برای این ابتدایی ترین خواست خود منتظر فضای باز آقای روحانی باشد!

     روحانی در جای دیگر از جانب مردم درغ می‌گوید و در پس این عوام فریبی سعی می‌کند در جبهه مقابل نوعی همراهی با خود را تشویق کند.  :

     « مردم ما عاشق کشور و اسلام هستند، عاشق انقلاب و امام هستند، قانون اساسی و رهبری نظام را قبول دارند. چرا بهم شک می‌کنیم و طرف هرچه قسم می‌خورد قبول نمی کنیم؟» ( درهمان سخنرانی )

    در‌ واقع با چنین موضعگیری هایی ماهیت ارتجاعی ی تلاش‌های روحانی در جذب هنرمندان یا دانشگاهیان یا سخنرانی‌های پرطمطراق همراه با وعده‌ های پوچ و بی پشتوانه برملا می شود. طی شش ماه که از صدارت روحانی میگذرد، هیچ یک از این وعده‌ ها حتی بر روی کاغذ هم به قلم نیامده است. پرسش اساسی این است که آیا دولت روحانی با چنین موضعگیری های دوپهلوی نمایشی در زمینه اقتصادی و پاسخگویی به خواست های پنج بعلاوه یک در خارج و مطالبات مردم

 

 

 

 

 تا کجا میتواند پیش روی کند و به نفع چه بخش‌هایی از جامعه ؟

      غرب از ایران خواسته است در سه زمینه همکاری کند: ۱ ـــ تعلیق غنی سازی ۲ ـــ مبارزه با

 تروریسم و خشونت گرایی ۳ ـــ همکاری با غرب برای بر قراری صلح. تعلیق غنی سازی نخستین گام است،

اما غرب آنرا با مسائل حاد سیاسی منطقه مرتبط ساخته است، بخصوص با مساله  سوریه و امنیت اسرائیل. اگر محافظه کاران در مجموع در مورد مساله غنی سازی سکوتی توأم با رضایت را در پیش گرفته اند، در مورد دو خواست دیگر غرب، با شدت تمام بر طبل جنگ می کوبند و به تبلیغات عوامفریبانه ضد آمریکایی خود ادامه می دهند و بعید به نظر می‌رسد که از کمک به حماس و حزب اللله و دولت بعثی بشار اسد دست بردارند. جان کری، وزیر خارجه امریکا، در عین حال که در داووس بر منافع آمریکا در منطقه اشاره کرد و گفت : « راه حل نظامی برای سوریه وجود ندارد. » هیچ راه حل مشخصی ارائه نداد و محمد جواد ظریف هم همانجا از راه حل مسالمت آمیز در ژنو صحبت کرد. ( ۵ )

    روحانی بدون اینکه در فضای استبداد زده ی سیاسی و حوزه ورشکسته ی اقتصادی کمترین تغیر مثبتی داده باشد، انتظار دارد مردم گول عوامفریبی و وعده‌ های پوچ او را بخورند. وضعیت فلاکت بار مردم و سرکوب ۳۵ ساله‌ای که بشدت ادامه دارد، جایی برای خوشبینی برای مردم باقی نگذاشته است. تحقیر مردم در صف های طولانی و در سرمای شدید زمستانی برای دریافت سبد کالایی که به شیوه ی کاملاً نا عادلانه توزیع شده است، نه تنها در گیری و اعتراضاتی را در بسیاری از مناطق کشور در پی داشته بطوریکه دولت مجبور به معذرت خواهی شده، بلکه با هر منطقی که کمترین رابطه‌ای با رویکرد انسانی داشته باشد، بیگانه است. تبدیل یارانه نقدی به کالا زمینه حذف کامل یارانه دولتی است. حذف ۲۳ میلیون از دریافت سبد کالا در ابتدا و حذف سبد کالایی ۱۳ میلیون کارگر چندی پس از آن در همین رابطه بوده است. توزیع کالاهای وارداتی برنج و محصولات دیگری که همگی در کشور هم تولید می‌شوند و بی توجهی نظام طی دهه ها به حمایت از محصولات  کشاورزی داخلی، ورشکستگی بسیاری از چایکاران و برنج کاران کاران و صدها فروشنده این محصولات در مناطق شمالی کشور را موجب شده است.

    محروم کردن کشاورزان از سبد کالا، توزیع آن در بین کارمندان و همه ابواب جمعی طرفدار خود و بخش‌هایی از لایه‌های میانی جامعه، معافیت میلیون‌ها کارگر کارگاه های زیر ده نفر و کارگاه های کوچک قالی بافی از بخشی از شمول قانون کار، آزاد گذاشتن دست نهادها در اداره ی بخش بزرگ اقتصاد بدون پرداخت هیچگونه مالیاتی و توزیع همه رانت های نفتی بین آن‌ها، سفرهای استانی پر هزینه فقط برای عوام فریبی و یارگیری در مقابل جناح رقیب که روحانی هم چون روئسای جمهور پیشین ادامه می دهد، هزینه میلیاردها دلار پول برای کمک به گروه‌ های همسو با سیاست‌های بی نهایت ارتجاعی ی رژیم در سوریه، لبنان، فلسطین و دیگر نقاط جهان همگی سیاست اقتصادی گزینشی دولت را نشان میدهد، رویکردی که باید با تمامی نیرو علیه آن مبارزه و ابعاد ضد مردمی آنرا افشا کرد.

      باتوجه به کاهش ۸۰ در صدی در آمد هر خانواده ایرانی در سال ۹۲، وجود رسمی ده میلیون بیکار و هفت و نیم میلیون کودکان کار و خیابان که از هیچگونه چتر حمایتی دولت برخوردار نیستند، اولویت دولت به بخش‌های مورد نظر خود، برای نمونه برداشت بودجه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات از بودجه خدمات دهی به مناطق محروم و روستایی ( ۶ ) و رشد اشتغال منفی ۳۶ در صد، ( ۷ ) به روشنی میتوان دریافت که معنای بودجه انقباضی که دولت مطرح کرده است، چیست و این بودجه  و رانت های نفتی کجا هزینه می شود. صدقه دهی که آقای روحانی به آن افتخار می‌کند و در‌واقع گدا پروری و توهین به کرامت انسانهاست، هیچ ارتباطی با صندوق تأمین اجتماعی که می باید بعنوان چتر حمایتی همه آحاد جامعه را در بر بگیرد، ندارد. هدف آن فقط

 

 

 

 پیش برد برنامه ناانسانی صندوق بین‌المللی پول و دیگر ارگانهای ظالمانه ی امپریالیستی است. در‌واقع، همه بحث‌های مربوط به « ضرورت حذف چپ زدگی »، « مقررات زدایی از قانون کار » ، نداشتن سندیکا و امثال آن از سوی مقامات دولت جدید، برای جذاب نشان دادن ایران جهت سرمایه گذاران خارجی است تا نیروی کار ارزانی که گاه حتی یک سوم حد اقل دستمزدش را هم تا دو سه سال نمی‌دهند و به تعویق می‌اندازند را استثمار کنند. در این رابطه همه جناحهای رژیم کٌر واحدی را سر می دهند. ( ۸ )

      دولت با حذف یارانه نقدی و جایگزینی آن با سبد کالا به ارزش ۸۰ هزار تومان برای هر خانواده از ایجاد صندوق تأمین اجتماعی برای کل جامعه شانه خالی می کند. اگر به این برنامه رکود تورمی کنونی را نیز اضافه کنیم، به هیاهوی بسیاری که دولت روحانی و جناح های رقیب آن برای هیچ به راه انداخته اند پی می بریم. از اینروست که ضمن افشای پی گیر این سیاست‌های فلاکت بار خواهان : حد اقل تأمین اجتماعی برای همه. دستمزد طبق افزایش تورم و افزایش قیمت. جلوگیری از ورود بی رویه کالا. حمایت از تولیدات داخلی در راه بهبود وضعیت مردم و جلوگیری از ورشکستگی آنها. بازگرداندن دارایی‌های دزدیده شده به صندوق تأمین اجتماعی برای مردم. پایان دادن به سیاست تحقیر و آسیب رسانی به کرامت مردم با اجرای برنامه صدقه دهی هستیم و همه آحاد جامعه را به پی‌گیری آن‌ها فرا می خوانیم.

 

 

                                              تحریریه سایت

                                                                             ۱۸ فوریه ۲۰۱۴

 

 

 

۱ ــــ گزارش سرویس سیاسی پایگاه ۵۹۸ بالاترین، جمعه ۱۴ فوریه ۲۰۱۴ .

۲ ـــ گفتگو با ایرنا، ۵ فوریه ۲۰۱۴ .

۳ ـــ  گزارش جام جم به نقل از رجا نیوز، ۱۷ فوریه ۲۰۱۴ .

۴ ـــ ایسنا، ۴ فوریه ۲۰۱۴ .

۵ ـــ داووس، جمعه ۲۴ ژانویه.

۶ ـــ به نقل از بالاترین، ۱۲ فوریه ۲۰۱۴

۷ ـــ به نقل از محمد رضا نعمت زاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت، یک‌شنبه ۱۶ فوریه ۲۰۱۴

۸ ـــ سخنان خاتمی در شورای شهر تهران و صحبت های اخیر محمود علوی، وزیر اطلاعات.